گل من پرنده ای باش و به باغ باد بگذر
مه من شکوفه ای باش و به دشت آب بنشین
گل باغ آشنایی
گل من کجا شکفتی ؟
که نه سرو می شناسد
نه چمن سراغ دارد
نه کبوتری که پیغام تو آورد به بامی !
نه به دست مست بادی گل آتشین جامی
نه بنفشه ای ،نه بویی نه نسیم و گفتگویی
نه کبوتران پیغام
نه باغ های روشن !
گل من میان گل های کدام دشت خفتی ؟
به کدام راه رفتی ؟
به کدام راه خواندی ؟
مه من تو راز ما را به کدام دیو گفتی ؟
که بریده ریشه ی مهر که شکسته شیشه ی دل
منم این گیاه تنها
به گل امید بسته
همه شاخه ها شکسته
به امیدها نشستیم
به یادها شکفتیم
در این سیاه منزل به هزار وعده ماندیم و به یک فریب خفتیم !