آرزویم این است :
که بهاری بشود روز و شبت
که ببارد به تمام رخ تو
نور شادی و شعف
و من از دور ببینم که پر از لبخنداست
چشم و دنیا و دلت ...
منم اون مترسکی که شدم عاشق کلاغا
واسه من ابد بریدن ،میون حصار باغا
آخه این صورت زشتو ،کی به من داده خدایا
آدما رو دوس ندارم ،عاشق شما کلاغام
همه عمر برندارم ،سراز این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیندو تو همچنان که هستی
اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه کن !
یعنی می شود روزی برسد که توبیایی ؟
مرا در آغوش بگیری ،بخواهم از تو گله کنم ،تو بگویی :"هیس ".
همه ی کابوس ها تمام شد!!!